مقاله؛

شهیدان و دی‌ماه پرحادثه

«بِأبی أنْتُم وَ أُمّی، طِبْتُمْ وَ طابَتِ الأَرْضُ الَّتی فیها دُفِنْتُمْ»... پدر و مادرم فدایتان، شما پاک هستید و زمینی که در آن دفن شدید را هم پاک کردید...

 

«بِأبی أنْتُم وَ أُمّی، طِبْتُمْ وَ طابَتِ الأَرْضُ الَّتی فیها دُفِنْتُمْ»… پدر و مادرم فدایتان، شما پاک هستید و زمینی که در آن دفن شدید را هم پاک کردید…

در مورد این قسمت از زیارت وارث می‌توان بسیار سخن گفت و نوشت ولی آنچه بزرگان می‌گویند شیرین‌تر و آرامش بخش‌تر است. شهدایی که ما قربان صدقه آنها می‌رویم و با این شدت عاطفه آنها را خطاب می‌کنیم به گفته آیت‌الله جوادی آملی، هم خودشان پاک شده و هم زمین را پاک کرده‌اند. زمین، با منبر و موعظه پاک نمی‌شود ولی با خون شهید، بی‌شک پاک و مطهر می‌شود. مثل باران که پاک‌کننده ظاهر زمین است، خون شهید، باطن زمین را پاک می‌کند. آن گونه که آب و آفتاب و خاک از مطهِّرات هستند، خون شهید هم مطّهِر است و باطن مردم و عمق زمین را پاک می‌کند و از این منظر برتر است. اینکه ما با یاد و نام شهید و فکر او آرام می‌شویم و جرأت می‌گیریم، به همین دلیل است که میل به طهارت و پاکی و پاک شدن داریم.

فهمیدن این نکته سخت نیست که اگر شهدا نبودند زندگی چرخه بیهوده و افسرده وحشتناکی بود که برای خلاصی از آن، هیچ راهی جز مرگ نبود. شهدا که بندگان در اوج هستند راه خروج عزتمندانه را به ما یاد دادند و به ما فهماندند«عاقبت شهید نشدن، مرگ است». اگر آنها نبودند ما نمی‌یافتیم و نمی‌دانستیم خون انسان می‌تواند خون خدا باشد و کار آب و آفتاب بکند. شدت علاقه ما به سیدالشهداء اگرچه مثل مُشک آمیخته با آب و گِل ماست ولی بیش از این به خاطر آن است که او گُل سرسبد و آقای شهدا و معشوق آنهاست. هرکه به حسین، نزدیک و شبیه و متصل باشد، برای ما گُلاب نابی است که بوی گُل از او به مشام می‌کشیم. سیدالشهداء یادگار علی و فاطمه و حسن است که همگی شهیدند. درود و سلام خدا و خوبان و ما نثارشان.

شهید پاک و پاک‌کننده است و وقتی زمین و زمانه را پاک می‌کند، می‌شود جان آدمی را پاک نکند؟ می‌شود ما به این انسانهای فرشته سیرت، نزدیک شویم و آلوده بمانیم؟ می‌توان تصور کرد کسی در معرض نور خالص قرار گیرد و نورانی نشود؟ بی‌شک نمی‌شود و ما شاهدان عینی داریم و هستیم. آرامش رهروان و خانواده‌های شهدا که چشم و چراغ ما هستند را می‌شود دید و فهمید که خدا شهدا را منشأ آرامش و قدرت قرار داده و چون زنده و شاهد و ناظر ما هستند، تعیین‌کننده‌اند و خدا نظر و نگاه آنها را مهم و محترم می‌شمارد و توجه می‌کند و به این دلیل است که توانایی و قدرتشان بیش از ما و زمانی است که خودشان زنده بوده‌اند. ما برای حیات انسانی، تا همیشه به آنها مدیون و محتاجیم.

تحیر و اضطراب انسان معاصر دور افتاده از خدا که پناهنده به ایسم‌های غربی و شرقی و سرگردان شده و حتی وقتی غرق در لذت و تنوع و بهرمندی است باز اعتراف می‌کند که «چیزی در این میان کم است»، دردی است که ساکنان سرزمین‌ها و زمانه‌ای که خون شهید آن را تطهیر نکرده دارند و ما به برکت شهداء نداریم. حال و روز غرب و شرق عالم این‌گونه است و در کشور ما هم آنها که با شهدا غریبه‌اند این‌گونه‌اند. آنکه اختلاس و احتکار و دزدی می‌کند یا سیاست بازی که با شعار دروغ و حرف دوپهلو و ناامید‌کننده، مردم می‌فریبد و آنکه اعتماد مردم را به یغما برد و سرمایه‌ها را سوخت و مردم را به زحمت انداخت و مردمش را تحقیر کرد، شفاف‌ترین آینه‌های عبرت‌اند.

اگر غیرت شهدای در«میدان» نبود، مگر می‌شد عزتمندانه، مستکبران را با میز «مذاکره» متوقف کرد؟ مگر می‌شد دشمن وحشی را با قوطی برجام، مشغول کرد؟ کدخدایی که استسقای خون دارد، چیزی از عهد و عقل و عشق می‌فهمد؟ واقعیت امروز جهان، یاد آورد که دنیای آینده، دنیای گفت وگوی برآمده از آروغ روشنفکری نیست، دنیای گفت وگو بر مبنای قدرت بازدارنده است. خدا بر درجات شهید طهرانی مقدم و یارانش بیفزاید که منتظر شعارهای لوس و به دردنخور لیبرال‌ها نشدند و امنیت کشور را به حیله‌گران نسپردند. خدا بر عزت حاج قاسم بیفزاید که غرور تحقیر شده ما توسط تنبل‌ها و ترسوها را نجات داد و به آسمان چسباند. خدا بر نورانیت شهید آوینی و طالب‌زاده و سلحشور و دیگران بیفزاید که ما را از «حلزون‌های خانه به دوش» و «شعبان بی‌مخ»های هنرکُش و نُطُق‌کِش، نجات دادند.