یادداشت ویژه؛

مرزهای ضعیف عامل اصلی بحران

یادداشت صالح نگار- مرزها خطوطی اعتباری و قراردادی هستند که قلمرو دو کشور و حاکمیت آن را از هم جدا می کنند، امّا قادر نیستند اقوام، مذاهب، فرهنگ های وابسته، اندیشه ها و نیز ایدئولوژی ها را از هم جدا کنند.

در غرب آسیا مرزها عمدتاً امنیتی و نظامی هستند و با نظارت قدرت های سلطه گر در هم تنیده اند و همواره یکی از نقاط کانونی و مبدا تنش بین دولت ها محسوب می شوند.

در این منطقه، مرزها غالباً دور از توسعه یافتگی اند و مردمان ساکن در پیرامون آن ها در فقر و نابرابری نسبت به مناطق مرکزی به سر می برند لذا به اقدامات تهدیدآفرین از جمله قاچاق سلاح و مهمات و… روی می آورند و در طول زمان به محلی برای حضور مخالفین و معارضین دولت های مرکزی تبدیل می شوند.

در ادبیات امنیتی این نوع از مرزها را «مرزهای ضعیف» تعبیر می کنند که مصداق آن را می توان در مرزهای سوریه، افغانستان و عراق مشاهده کرد.
در حال حاضر این نوع از مرزها در جنوب غرب آسیا به محلی برای فعالیت سرویس های اطلاعاتی کشورهای رقیب به منظور جذب، آموزش، سازماندهی و هدایت گروه های تکفیری و سلفی تبدیل شده اند تا در روز مبادا علیه رقبا، دولت ها و کشورهای متخاصم به کار گرفته شوند.
در واقع مرزهای ضعیف از جمله حفره های امنیتی دولت ها و دستگاه های نظامی و امنیتی محسوب می‌شوند که در صورت عدم توجه و عدم نظارت بر آن ها از کنترل موثر دولت ها خارج می شوند و می‌توانند سرنوشت یک ملت را به تباهی بکشانند مانند آنچه که در حال حاضر در کشور سوریه و در مرزهای ترکیه و رژیم صهیونیستی با این کشور با سقوط رژیم بشار اسد و گروه تحریر الشام در جریان است.

از این بحث می توان نتیجه گرفت که در صورت عدم توجه به توسعه یافتگی این مناطق و عدم نظارت موثر بر مردمان ساکن در پیرامون آن ها با بحران های ناشناخته امنیتی در این مناطق مواجه خواهیم شد که مدیریت و کنترل آن ممکن است به درازای عمر یک نسل باشد.